من اومدم یه کم از خودم بنویسم.از زندگیم.از خوشی ها و نا خوشی هام.از قهرا و اشتی هام.از همه چیز و همه جا.شاید فردا که به اینجا نگاه میکنم. بخندم .به روز هایی که بر من گذشته یا شایدم...
چه جالب.از روز اول ماهی شروع به نوشتن کردم که توش به دنیا اومدم.شاید معنیش اینه که این وبلاگ یه هدیه اس .یه هدیه از طرف...... طرفش مهم نیس به هر حال میتونه یه هدیه تولد باشه دیگه.نمیتونه؟ دهم خرداد تولدمه.تولدم مبارک:)
دلیل اینکه این وبلاگ رو درست کردم یه اتفاق بود.یه اتفاق که نمیتونستم واسه هیچکس تعریفش کنم ودیگه داشتم کم کم حناق میگرفتم.ولی امروز نمیتونم تعریفش کنم.شاید فردا.شایدم... نمیدونم.
راستی خودمو معرفی نکردم.
این منم.نه اون منی که همه بیرون از اینجا میبینن.من ِمن.یه شوهر دارم که خیلیییی دوسش داشتم.تو فعل دارم شک کردم.نوشتم داشتم.(این به خاطر همون اتفاقیه که گفتم.)یه نی نی هم دارم که میمیرم براش.خیلی شیطونه .بعضی وقتا دیوونه م میکنه.دخمله.امروز دقیقا دو سال و هشت ماهش تموم شد.قزبونش برم الهی.همه ی زندگیمه.
راستی این وبلاگ یواشکیه.هیچکس ازش خبر نداره.(منظورم همون اقاهه س).
فعلا میرم تا نیومده.ایشالا فردا برمیگردم.برام دعا کنید.
خیلی خوشحالم که پیش شما هستم.
فعلا